مطالب عمومی سری اول

با ۱۰ مورد از سلاح های نامتعارف و عجیب اتحاد جماهیر شوروی سابق آشنا شوید

وقتی که اتحاد جماهیر شوروی یکی از دو ابرقدرت جهان به حساب می رفت بعضی از خلاقانه ترین و باحال ترین سلاحای دنیا رو در اختیار داشت. هر چند خیلی از مردم کشورای غربی از سلاحای خاص و بی همتا نیروهای متحد و ناتو باخبر بودن اما کسی از ایده های باحال و گاه عجیب و غریب اتحاد جماهیر شوروی در ساخت اسلحه اطلاعی نداشت. در ادامه این مطلب به ۱۰ مورد از سلاحای نامتعارف، عجیب و البته در بسیاری موارد موثری که اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی دوم و جنگ سرد تولید کرده بود می پردازیم.

هواپیمای ضد زیردریایی VVA-14

ساخت زیردریاییای هسته ای یکی از کلیدی ترین روشای هدف دار آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی واسه نشون دادن قدرت خود در دوران جنگ سرد بود. با در نظر گرفتن این که زیردریاییای هسته ای می تونستن خسارت زیادی رو در جنگ هسته ای به طرف مقابل تحمیل کنن، هر دو کشور در ساخت تجیهزات نظامی پیشرفته واسه کشف و ویرانی این زیردریاییا با هم رقابت شدیدی داشتن. یکی از بهترین و موثرترین راه ها واسه ویرانی زیردریاییا به کار گیری هواپیماهای جنگی ضد زیردریایی بود که با اژدرهای جور واجور و سیستمای ردیابی صوتی پیشرفته مجهز شده بودن.

از هواپیماهای ضد زیردریایی که در دوران جنگ سرد ساخته شد هیچ کدوم به اندازه هواپیمای VVA-14 ساخت اتحاد جماهیر شوروی عجیب نبوده. به محض اینکه مسئولان اتحاد جماهیر شوروی از ساخت زیردریاییای نسل جدید آمریکا که توانایی حمل موشکای پولاریس (Polaris missiles) رو داشتن باخبر شدن به تلاش افتادن که یه هواپیمای مجهز جدید رو واسه مقابله با اون طراحی کنن. فرماندهان نظامی این ابرقدرت واسه این کار به سراغ شرکت هواپیماسازی بِریِف (Beriev) و یه مهندس ایتالیایی تبعید شده به نام روبرت بارتینی (Robert Bartini) رفتن.

هواپیمای VVA-14 با به کار گیری ۱۲ موتور توربوفن خود می تونست به شکل عمودی از سطح آب بلند شه.
اینجوری این هواپیما به یکی از یدونه و توک ترین هواپیماهای دو منظوره (توانایی فرود در آب و خشکی) با توانایی برخاستن عمودی از روی زمین تبدیل شد.هواپیمای جنگی VVA-14 می تونست در ارتفاعات بالا با سرعتی سرسام آور پرواز کنه و توانایی حرکت سریع روی زمین و در ارتفاع پایین واسه حملات غافلگیر کننده رو هم داشت. این هواپیمای عجیب می تونست با به کار گیری هوای محدود بین سطح آب و هواپیما، تنها چند متر بالاتر از سطح آب به پرواز دربیاد. همه این ویژگیای عجیب باعث شده بود که هواپیمای VVA-14 ظاهر عجیب و ترسناکی داشته باشه.

با وجود ظاهر غیر عادی و زشتش، این هواپیما تقریباً خیلی راحت پرواز می کرد و در صنعت هوانوردی اتحاد جماهیر شوروی یه شاهکار به حساب می اومد.به محض آماده شدن هواپیمای VVA-14،روی اون تجیهزات کامپیوتری ضد زیردریایی و پیشرفته ترین نوع سیستم ردیابی صوتی نصب شد.
آماده سازی و آزمایش این هواپیمای خوفناک بیشتر از دو سال زمان برد. با این وجود بعد از مرگ بارتینی در سال ۱۹۷۴، پروژه ساخت و پیشرفت هواپیمای VVA-14 کنه شده و در آخر کلا متوقف گردید. بعد از یه مدت فرماندهان نظامی اتحاد جماهیر شوروی به خود اومده و واسه ساخت هواپیماهای ضد زیردریایی پیشرفته دست به کار شدن.

نمونه های اولیه این هواپیما از هم باز شده و نابود شدن. تنها یه فروند از این هواپیمای عجیب باقی مونده که بالا و موتورهای اون ورداشته شدن و تو یه موزه هواپیماهای قدیمی در خارج از شهر مسکو نگهداری می شه.

تفنگ رژ لبی (Lipstick Gun)

یکی از شناخته شده ترین جنبه های دوران جنگ سرد به کار گیری جاسوسان زبده به وسیله دو طرف بود. هر کدوم از دو طرف اسلحه های ظریفی ساخته بودن که عوامل نفوذی از اونا استفاده می کردن. ولی باید گفت که باحال ترین این اسلحه ها رو اتحاد جماهیر شوروی ساخته بود. تاریخ دانان از همه اسلحه هایی که عوامل جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی در این دوره مورد استفاده قرار داده باخبر نیستن و آنایی هم که تا حالا کشف شدن تنها موقع عبور از مرزها ضبط شده یا از جاسوسان دستگیر شده به دست اومده ان. یکی از خلاقانه ترین سلاحای مرگبار و البته ظریف جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی یه تفنگ رژ لبی بود که به اون «بوسه مرگ» می گفتن.

امروزه تنها یه نمونه از این رژ لب مرگبار باقی مونده که اونم در سال ۱۹۵۶ موقع عبور یکی از جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی از مرز آلمان شرقی و غربی به وسیله نگهبانان کشف و ضبط شد.
تفنگ رژ لبی به وسیله زنان جاسوس و به عنوان آخرین تلاش مورد استفاده قرار می گرفت. این اسلحه مرگبار یه رژ لب فلزی بود که ظاهری مثل رژ لب معمولی داشت ولی در واقع تفنگی با یه گلوله ۴٫۵ میلی متری بود. پر کردن دوباره اون امکان نداشت پس فقط در مواقع بسیار لازم ازش استفاده می شد.
معلوم نیس که به کار گیری تفنگ رژ لبی در چه مقیاسی بوده اما گوشه ای از دنیای پر رمز و راز و پیچیده جاسوسان اتحاد جماهیر شورروی رو نشون میده.

آتشبار خود کششی ۲B1 Oka

بمب اتمی اصلی ترین اسلحه دو طرف در دوران جنگ سرد به حساب می رفت و هر دو کشور آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سلاحای زیادی رو واسه به کار بردن این بمب مرگبار در صورت جنگ احتمالی ساخته بودن. قبل از اون که موشکای هسته ای قابل کنترل به بلوغ کامل برسن، هر دو کشور از سیستمای پرتاب موشک (آتشبار) غیر هدایت شونده استفاده می کردن. سیستمای آتشباری با توانایی پرتاب موشکای هسته ای در هر دو کشور ساخته شده و روی اونا سرمایه گذاری بزرگی شده بود. با این وجود ایده ساخت آتشبارهای با توانایی پرتاب موشک هسته ای در اتحاد جماهیر شوروی بوجود اومده و با جدیت دنبال می شد.

بدین منظور کارشناسان نظامی اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین آتشبار خود کششی جهان با توپ ۴۲۰ میلی متری ۲B1 Oka رو طراحی کرده و به مرحله تولید رساندند. واسه این که بدونین توپ ۴۲۰ میلی متری این اسلحه بزرگ چقدر بزرگ بوده باید بگیم که بزرگ ترین توپ کشتیای جنگی کلاس آیووا (Iowa-class) در نیروی دریایی آمریکا در اون دوران ۴۰۶ میلی متری بود. پس توپ این آتشبار خوفناک حتی از توپ کشتیای جنگی آمریکا هم بزرگ تر بوده.
این آتشبار قادر بود که گلوله ای به وزن ۷۵۰ کیلوگرم رو تا شعاع بیشتر از ۴۵ کیلومتری پرتاب کنه.
اینجور اسلحه غول پیکری مطمئنا لگد (برگشت اسلحه بعد از شلیک گلوله) شدیدی هم داشت که یکی از نقاط ضعف آتشبار اوکا ۲B1 به حساب می اومد.

شلیک گلوله با این آتشبار به احتمال زیاد باعث متلاشی شدن بدنه خود کششی اون می شد و حتی اگه می تونست چندین شلیک هم داشته باشه، گلوله فوق بزرگ اون باعث می شد که مدت زمان آماده سازی واسه پرتاب بعدی شدیدا زیاد شه حتی با این وجود که ۷ نفر خدمه زبده در اون کار می کردن. با اینحال که این آتشبار ترسناک واسه پرتاب گلولهای هسته ای طراحی شده بود اما در عمل فقط از اون واسه پرتاب گلولهای معمولی استفاده شد.
با در نظر گرفتن نقاط ضعف فراوون این آتشبار خود کششی بزرگ، مسئولان نظامی اتحاد جماهیر شوروی از پیشرفت اون منصرف شده و به جای اون روی طراحی و ساخت موشکای هدایت شونده که شعاع پرتاب بیشتری نسبت به هر سیستم آتشباری دیگری داشتن متمرکز شدن.

تانک سنگین تی ۳۵ (T-35 Heavy Tank)

قبل از شروع جنگ جهانی دوم، قدرتای بزرگ در ساخت سیستمای نظامی باحال و بزرگی سرمایه گذاری زیادی کرده بودن از جمله طراحی و ساخت تانکای فوق سنگین که بسیار عادی بود. تانکای فوق سنگین واسه اولین بار در بریتانیا و با نام «کشتیای زمینی» (landships) ساخته شده و به چشم یه قلعه متحرک نفوذ ناپذیر موقع حمله به اون نگاه می شد.
طراحیای خیلی از این سلاحای بزرگ در کشورای صنعتی بررسی شد اما تعداد کمی از اونا به مرحله تولید رسیدن.

مهندسان ساخت تانک در اتحاد جماهیر شوروی از ایده ساخت تانکای فوق سنگین استقبال کرده و خود هم چند نوع تانک بزرگ طراحی کردن. اما تانکی که بیشتر از همه استفاده شد تانک سنگین تی ۳۵ بود. مهندسان نظامی اتحاد جماهیر شوروی در طراحی این تانک از تانکای ساخت بریتانیا الهام گرفته بودن. مشخصه اصلی تانک تی ۳۵ رو میشه ۵ برجک متحرک اون دونست که می تونستن در همه جهات شلیک داشته باشن. اصلی ترین برجک این تانک بزرگ ترین آتشبار اون به حساب می اومد در حالی که در ۴ برجک متحرک دیگه از توپای کوچیک تر و سلاحای خودکار سبک استفاده شده بود.

مقاله دیگر :
۲۰ برنامه جذاب گالری های تهران در روزهای پایانی بهار

هر چند این تانک از بیرون بسیار بزرگ به نظر می رسید اما داخل اون بسیار تنگ و شلوغ بود. به خاطر وزن سنگین، تانک تی ۳۵ تنها می تونست با سرعت بیشترین حد ۳۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنه که با در نظر گرفتن استاندارد تانکای قبل از شروع جنگ جهانی دوم سرعت پایینی به حساب می اومد. قدرت آتشباری این تانک بر خلاف همه سلاحای زیادی که در اختیار داشت، در کلاس وزنی خود محدود شمرده می شد.
این دو نقطه ضعف باعث شد که تانک تی ۳۵ قبل از تحویل داده شدن به واحدهای زرهی از رده خارج حساب شه.

بعد از این که نیروهای نازی آلمان به شوروی حمله کردن همه تانکای تی ۳۵ در خط مقدم جنگ حاضر شدن. از تانکای تی ۳۵ به عنوان موقعیتای دفاعی ثابت استفاده می شد و قدرت آتشباری تقریباً خوب اونا ضعف سرعت پایینشان رو پوشش می داد. تجربیات واقعی میدون جنگ نشون داد که این تانکای بزرگ هدف مشخص و آسونی واسه تانکای چابک آلمانی هستن. با این وجود نگرانی اصلی خدمه تانک تی ۳۵ آتیش دشمن نبود. خرابی مکانیکی در سیستم رانشی تانک در ۹۵ درصد موارد دلیل شکست و ویرانی تانکای تی ۳۵ گزارش شده بود. بعد از چند ماه از شروع جنگ همه تانکای تی ۳۵ از خط مقدم جنگ خارج شدن.

یه نمونه از این تانک در موزه تسلیحات نظامی روسیه هست که تنها نمونه موجود از تانکای دارای ۵ برجک در جهان هستش.

مسلسل  جوجه تیغی تی یو- دو اس اچ (Tu-2Sh Fire Hedgehog)

با طولانی شدن جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۴ اتحاد جماهیر شوروی از فرسایشی شدن جنگ هراسون شده و عزمشو جزم کرد به هر شکل ممکن و در کوتاه ترین زمان جنگ رو به نفع خود به اتمام برسونه. واسه رسیدن به این هدف شروع به طراحی و آزمایش سیستمای جنگ افزاری زیاد و نامعمولی کردن که باعث برتری اونا نسبت به نیروهای آلمانی می شد.
از اون جایی که جنگ به نفع اتحاد جماهیر شوروی پیش می رفت، مهندسان نظامی این کشور آزادی عمل و زمان بیشتری واسه آزمایش سیستمای جنگ افزاری نوین خود داشتن.

از مهم ترین این طرحا میشه به پیشرفت مسلسل بمب افکنای قوی تی یو ۲ ( Tu-2 bomber) اشاره کرد.
مهندسان یه توپ بزرگ ۷۵ میلی متری رو در این بمب افکن نصب کردن اما عجیب ترین اصلاح انجام گرفته یه مسلسل جوجه تیغی شکل بود که در این بمب افکن کار گذاشته شد.
این مسلسل که واسه نابود کردن نیروهای پیاده دشمن طراحی شده بود ردیفی از ۸۸ مسلسل دستی بود که در قسمت جلویی بمب افکن و در کنار بمبای اون قرار می گرفتن. این مسلسلا در زاویه ای قرار گرفته بودن که خیلی راحت و در بهترین شرایط ممکن می تونست نیروهای پیاده دشمن رو زیر رگباری از گلوله بذاره.

در میدون واقعی جنگ خلبان باید در ارتفاع پایین روی سر پیاده نظام دشمن پرواز کرده و از این مسلسلای مرگبار واسه کشتن اونا استفاده کنه.
مسلسل جوجه تیغی Tu-2Sh توانایی شلیک ۷۲٫۹۰۰ گلوله در دقیقه رو دارا بوده و قادر بود تو یه حمله ۴ ثانیه ای بیشتر از ۶٫۰۰۰ گلوله رو به زمینی به طول ۵۵۰ متر شلیک کنه.
از اقبال بلند نیروهای آلمانی این مسلسل جهنمی هیچ وقت فرصت عرض اندام در میدون جنگ رو پیدا نکرد. علاوه بر عکسایی از بمب افکن مورد نظر تنها مدارک معدودی از این مسلسل بعد از جنگ جهانی دوم باقی مونده که ترسناک بودن اونو تایید می کنن.

تا به امروز مسلسل جوجه تیغی Tu-2Sh رکورد بیشترین جنگ افزار به کار رفته تو یه هواپیمای جنگی رو به خود اختصاص داده و به نظر نمی رسه سلاحی بتونه به این زودی رکورد اونو بشکنه.

چتر تزریق کننده سم (Poison-Shooting Umbrella)

یکی دیگه از سلاحای عجیب جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی چتر تزریق کننده سم بود که واسه کشتن افراد مورد استفاده قرار می گرفت و به «چتر بلغاری» (Bulgarian umbrella) مشهور شده بود. این اسلحه مخفی از نمای بیرون به طور کامل مثل یه چتر معمولی بود اما در نوک این چتر یه تزریق کننده بسیار تیز تعبیه شده بود که واسه مسموم کردن قربونی به کار می رفت. به محض این که نوک چتر به بدن قربونی اصابت می کرد ساختار بادی به کار رفته در اون باعث می شد که گلوله بسیار ریزی که در واقع در اون سم خطرناک ریسین (ricin) وجود داشت به بدن قربونی شلیک شه. این سم در عرض چند دقیقه قربونی رو از پا در می آورد. مخفی بودن چتر بلغاری، اونو به یه اسلحه مرگبار واسه قتل افراد تبدیل کرده بود.

در معروف ترین مورد از این اسلحه بی همتا واسه ترور گئورگی مارکوف (Georgi Markov) نویسنده بلغاری ساکن لندن استفاده شد چون ایشون از مخالفان برجسته حکومت اتحاد جماهیر شوروی به حساب می رفت که به بریتانیا پناهنده شده بود. پلیس مخفی بلغارستان و سرویس امنیتی کا گ ب (KGB) با هم برنامه ترور مارکوف رو در سپتامبر سال ۱۹۷۸ طراحی و روی پل واترلو (Waterloo Bridge) در لندن اجرا کردن. عامل ترور، پای مارکوف رو با به کار گیری این اسلحه مخفی مورد هدف قرار داد و نویسنده بلغاری نگون بخت سه روز بعد در اثر مسمومیت با ماده سمی ریسین درگذشت. هر چند هیچ مورد معروف دیگری از قتل با چتر بلغاری مشاهده نشده اما بعضی ادعا می کنن که این اسلحه باحال از آلات ترور مورد علاقه پلیس مخفی بلغارستان و سرویس امنیتی کا گ ب بوده است.

فضاپیمای میگ ۱۰۵ (MiG-105)

فضاپیماها (Space plane) امروزه از اهمیت بالایی بهره مند بوده و کشورای پیشرفته هر ساله واسه ساخت و طراحی نمونه های پیشرفته تر اونا سرمایه گذاریای زیادی انجام میدن.
هر چند ایده ساخت هواپیماهای فضایی در دوران مدرن الان مورد استقبال گسترده قرار گرفته اما در دوران جنگ سرد هر دو طرف درگیر در تلاش واسه نظامی کردن فضا به آزمایش هواپیماهایی با توانایی پرواز در خارج از جو زمین پرداختن.بدین منظور دولت آمریکا فضاپیمای ایکس ۲۰ دایناسوار (X-20 Dynasoar) و اتحاد جماهیر شوروی هم در جواب به اون هواپیمای عجیب میگ ۱۰۵ رو آزمایش کردن.

فضاپیمای میگ ۱۰۵ که به خاطر ظاهر منحصربفردش به اسم مستعار «لپوت» (Lapot)، به معنی کفش، هم نامیده می شد تنها نمونه به نمایش درآمده  از فضاپیماهای ساخت اتحاد جماهیر شوروی بود که به شکل پروژه ای به نام پروژه اسپایرل (Spiral project) ساخته شده بودن. هدف اتحاد جماهیر شوروی از ساخت این هواپیماها داشتن کنترل کامل بر فضا و متوقف کردن حمله و دسترسی نیروهای ناتو به خارج از جو زمین عنوان شده بود. این هواپیماها از راه یه پرتاب کننده راکت ثابت به سمت فضا پرتاب شده و بعد از انجام ماموریت خود به پایگاه باز می گشتن. هواپیمای میگ ۱۰۵ یه نمونه آزمایشی واسه بررسی امکان به کار گیری فضاپیماهای بدون سرنشین با توانایی بازآمد از فضا به حساب می رفت.

از همون اول هم قرار نبود این هواپیما به فضا پرتاب شه و فقط واسه آزمایش موفقیت آمیز بودن یا نبودن پروژه اسپایرل استفاده شد.
فضاپیمای میگ ۱۰۵ پروازهای تقریباً موفقی داشت و تونست چندین بار از باند فرودگاه مسکو به پرواز دربیاد. با این وجود در دهه ۱۹۶۰ میلادی فرماندهان نظامی اتحاد جماهیر شوروی برنامه ساخت فضاپیماهای نظامی رو زیر سوال برده و غیر عملی دونستن. هزینه این نوع هواپیماها در مقایسه با فواید هدف دار اونا بسیار سرسام آور و غیر اقتصادی بود. پروژه اسپایرل در سال ۱۹۶۹ به طور کامل متوقف شد.

با این وجود فضاپیمای میگ ۱۰۵ دوباره در سال ۱۹۷۴ و در جواب به برنامه شاتل فضایی ناسا به خدمت فرا خونده شد.
دور جدیدی از آزمایشات پروازی در این مورد انجام شد که فقطً جنبه تبلیغاتی داشت و فرماندهان نظامی اتحاد جماهیر شوروی بازم علاقه ای به پروژه اسپایرل نشون نمی دادن. بعد از ۴ سال پروازهای گاه و بیگاه فضاپیمای میگ ۱۰۵ از رده خارج شده و کار روی پروژه شاتل فضایی بوران (Buran space shuttle program) شروع گردید. امروزه نمونه آزمایشی میگ ۱۰۵ در موزه هوافضای مونینو (Monino air museum) نگهداری می شه.

زیردریایی آکولا (Akula Submarine)

روسیه به ساختن بزرگ ترین لوازم می شناسنش. یکی از کمتر شناخته شده ترین رکوردها در این مورد ساخت بزرگ ترین زیردریاییه که دنیا به چشم خود دیده بود. مهندسان اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دوران جنگ سرد و کمی قبل از ویرانی اتحاد، زیردریایی کلاس آکولا (Akula–class) رو ساختن که «تایفون» (Typhoon) هم نامیده می شد.
در اول هدف از ساخت زیردریایی آکولا این بود که بتونه به اندازه زیردریایی کلاس اوهایو (Ohio-class) آمریکا موشک حمل کنه.
اما از اون جایی که موشکای اتحاد جماهیر شوروی از موشکای آمریکایی بزرگ تر بودن در نتیجه آکولا هم واسه جای دادن این تعداد از موشکا چاره ای نیس باید بزرگ تر از زیردریاییای کلاس اوهایو آمریکا می بود.

مقاله دیگر :
شرایط و قیمت حمل خودرو با قطار را این‌جا بخوانید

وقتی که این زیردریایی ساخته شد، با طول ۱۷۵ متر و ۲۳ متر عرض از اون چیزی که در طرحیای اولیه به نظر می رسید هم بزرگ تر بود. آکولا در میان زیردریاییا یه جور هیولا به حساب می اومد. قرار بود که این زیردریایی در زیر یخای قطبی به انجام ماموریت پرداخته و بتونه امکان ماموریتای طولانیِ چند ماهه رو واسه خدمه اش جفت و جور کنه.
مهندسان نظامی اتحاد جماهیر شوروی عزمشونو جزم کردن که برخلاف عادی از چندین بدنه تحمل فشار واسه ساخت این زیردریایی استفاده کنن اگه تا اون روز در ساخت زیردریاییا فقط از دو استوانه فشاری استفاده می شد که یکی در خارج قرار گرفته و لایه پرفشار داخلی هم در تموم طول زیردریایی وجود داشت.

در ساخت زیردریایی آکولا از ۵ بدنه استوانه فشاری استفاده شده بود که هر کدوم در جای خاصی قرار گرفته و باعث می شد که حجم زیردریایی شدیدا زیاد شه.
هم اینکه به کار گیری این استوانه فشاری در بدنه زیردریایی باعث می شد که خدمه از راحتی بیشتری بهره مند بوده و بتونن مدت زمان بیشتری رو در زیر آب باقی بمونن. این زیردریایی اونقدر بزرگ الجثه س که به اندازه ۵ زیردریایی معمولی حجم و وزن داره.

زیردریایی آکولا واسه حمل بیشتر از ۱۹۲ کلاهک هسته ای طراحی شده بود اما علاوه بر این تعداد کلاهک هسته ای توانایی حمل ۶ اژدر واسه مقابله با زیردریاییای دشمن رو هم داشت. حالا خوبیش اینه زیردریایی آکولا تا حالا وارد هیچ نبردی نشده و پایان جنگ سرد هم نیاز به ساخت زیردریاییای بزرگ تر و ترسناک تر رو شدیدا کاهش داده. با پایان عمر مفیدشان، روسیه به جای نو سازی اونا تصمیم به اوراق کردن این زیردریاییای بزرگ گرفت که آمریکا و کانادا بیشتر از ۸۰ درصد هزینه نابود کردن اونا رو متقبل شدن. نیروی دریایی روسیه زیردریاییای کوچیک تری رو جانشین زیردریاییای کلاس آکولا کرده.

سوخوی تی- ۴ (Sukhoi T-4)

هر کدوم از کشورای درگیر در جنگ سرد (آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی) در مورد ساخت جنگنده بمب افکنای بزرگ سرمایه گذاری زیادی کرده بودن. مخصوصا در دهه ۱۹۶۰، روش هدف دار هسته ای در بخش ساخت بمب افکنای با قدرت پرواز در ارتفاع بالا و مسافتای طولانی متمرکز بود که دشمن رو از ورود به فضای هوایی حریف و انداختن بمب هسته ای با به کار گیری فضای آسمون اونو غیرممکن می ساخت. در اوایل دهه ۱۹۶۰ دولت آمریکا کار روی هواپیماهای بمب افکن کلاس والکیِری ایکس بی-۷۰ (XB-70 Valkyrie) با سرعت سرسام آور ۳ ماخ (سه برابر سرعت صوت) که ادعا می شد ساقط کردن اونا غیر ممکنه رو شروع کرد.

دولت اتحاد جماهیر شوروی از ترس اینکه آمریکا در مورد ساخت هواپیماهای جنگی از ایشون پیشی بگیره بمب افکنای فوق سریع سوخوی تی-۴ خود رو طراحی و تولید کرد.
هر دو بمب افکن سوخوی تی-۴ و ایکس بی-۷۰ طراحیای مشابهی داشتن و پیشرفته ترین بمب افکنای دوران خود به حساب می اومدن. هواپیمای بمب افکن تی-۴ از ایکس بی-۷۰ کوچکتر بود اما ساختار بال مشابهی داشت که موتورهای اون در قسمت زیر بدنه قرار گرفته بودن. بدنه اون کاملً از تیتانیوم و استیل ضد زنگ ساخته شده و از سیستم پیشرفته پرواز سیمی کاهشی چهارگانه در اون استفاده شده بود.

واسه رسیدن به سرعت بالای سرعت صوت اتاقک خلبان اون در داخل بدنه اصلی قرار گرفته و بعداز یه مدت پوشیده می شد.
در روی زمین و هنگام برخاستن از روی زمین دماغه هواپیما پایین قرار گرفته و شیشه جلوی خلبان مشخص می شد.
وقتی که تی-۴ به ارتفاع مناسب می رسید دماغه اون بالا رفته و روی شیشه جلوی خلبان قرار می گرفت. وقتی که دماغه هواپیما بلند می شد خلبان مجبور بود به کمک یه پریسکوپ که از بدنه هواپیما خارج می شد ادامه پرواز رو بکنه. بعد از اون که هواپیما به سرعت بالای سرعت صوت می رسید پریسکوپ پایین رفته و خلبان با به کار گیری وسایل کمکی و شیشه های کوچیکی که در دو طرف کابین خلبان بود پرواز رو ادامه می داد.

در اصل بمب افکن تی-۴ به عنوان یه بمب افکن هسته ای تولید شده بود اما بعدا توانایی استفاده در عملیات شناسایی رو هم پیدا کرد.
با این وجود قبل از اتمام آزمایشات پایانی این بمب افکن، ادامه ساخت اون از دستور کار خارج شده و فرماندهان نظامی علاقه ای به پیشرفت اون نشون ندادند. باتوجه به ساخت نسل جدیدی از موشکای سطح به هوای ناتو ممکن بود که این بمب افکن حتی در سرعت ۳ ماخ هم خیلی راحت در هوا مورد هدف قرار بگیره.
علاوه بر این هزینه ساخت بمب افکن تی-۴ هم بسیار سرسام آور بود.

از اون پس اتحاد جماهیر شوروی تمرکز خود رو روی ساخت بمب افکنای سبک تری مانند میگ ۲۳ قرار داد. این بمب افکنای جدید از توانایی حمل کلاهک هسته ای هم بهره مند بودن که بر ایده بی فایده بودن ادامه پروژه ساخت بمب افکنای تی-۴ صحه بیشتری می گذاشت.

سورتمه اَیروسانی (Aerosani)

هر زمان که مردم به اتحاد جماهیر شوروی قبلی فکر می کنن، مطمئنا به یاد زمستانای بسیار سرد و طولانی می افتن. واقعیت هم اینه که بیشتر زمستانا در روسیه بیشتر از اینکه تصور می کنین سرد و خشن هستن. بخاطر این ارتش این کشور مبادرت به طراحی ماشینای زیاد و خاصی کرده بود که در طول جنگ جهانی دوم و در شرایط آب و هوایی یاد شده کاربردی حساب می شن و واسه مقابله با دشمنان گزینه هایی موثر بودن.

یکی از بهترین و البته عجیب ترین ماشینای نامبرده ایروسانی (Aerosani) نام داشت که در اصل تانکایی با شکل و صورتی مشابه سورتمه بودن. اسلحه یاد شده به شکلی اجرا گشته بود که می تونست دو نفر رو به همراه چندین اسلحه سبک جا به جا کنه. ایروسانی از یه موتور هواپیما از نوع ملخ دار که در پشت اش جاسازی شده بود به عنوان نیروی پیشرانه بهره می گرفت. این طراحی هوشمندانه و به کار گیری اینجور موتوری به اون این امکان رو می داد تا در توفانای بسیار تند و شرایط جوی بد اروپای شمالی هیچوقت متوقف نشده و همیشه در راه مورد توجه به حرکت ادامه بده.

محبوب ترین مدل از وسیله یاد شده NKL-26 نام داشت که به یه مسلسل سبک و یه موتور هواپیمای پنج سیلندر تجهیز شده بود و ارتش اتحاد جماهیر شوروی از اون بیشترین بهره رو در جنگ زمستونی مقابل فنلاند گرفت. سربازانی که بر این مدل از ایروسانی سوار بودن بیشترً در زمینه های رابطه و تدارکات گماشته شده بودن اما اونا در مواقع ضرورت در عملیاتای جنگی هم مشارکت می کردن. با حمله آلمان نازی به شوروی کم کم نقش NKL-26 به خاطر تواناییای عجیب در حرکت روی برف و یخ هم پر رنگ تر شد و ارتش این سرزمین در بین سالای ۱۹۴۲ الی ۱۹۴۳ از اون به صورت رسمی در خط مقدم جنگ استفاده کرد.

اما با پایان پیدا کردن جنگ کم کم نیاز به این وسیله جنگی هم کم شده و در آخر ارتش به این نتیجه رسید که صرف هزینه واسه پیشرفت و ساخت مدلای قوی تر از اون ضرورتی نداره، پس ایروسانی بازنشسته شده و دیگه هیچوقت در میادین جنگ دیده نشد.