کامپیوتری داخلی در جهت پشتیبانی معاملات آنلاین تجاری است. پس میتوان گفت هدف این نوع کسب و کارهای جدید، خودکار سازی تراکنشهای کسب و کار و جریان کار است. (حنفی زاده، ۲۰۰۶)
تعریف کلی که شرکتIBM از واژه کسب و کار الکترونیکی ارائه مینماید عبارت است از: انجام کسب و کار با استفاده از رسانههای الکترونیکی نظیر اینترنت.
فرآیندهای کسب و کار مورد نظر در تعریف IBMشامل تحقیق و توسعه، بازاریابی، تولید و تدارکات (پشتیبانی) داخلی و خارجی، مبادلات سمت خریدار تجارت الکترونیکی با عرضه کنندگان و مبادلات سمت فروشنده با مشتریان میشود. این فرآیندها همان فرآیندهای کلیدی تجاری میباشند.
» یک رویکرد امن، قابل انعطاف و یکپارچه برای دستیابی به ارزش در کسب و کارهای متفاوت به وسیله ایجاد ترکیب سیستمها و فرآیندهایی که بر فعالیتهای هسته اصلی کسب و کار با حفظ سادگی و استفاده از فناوری اینترنت استوار هستند. «(پاویک و همکاران، ۲۰۰۷)
DTI نیز کسب و کار الکترونیکی را این چنین تعریف میکند: به کارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات یکپارچه در فعالیتها، طراحی مجدد فرآیندهای تجاری و یا نوآوری کامل در مدلهای تجاری توسط یک شرکت در فرآیندهای درونی. کسب و کار الکترونیکی تعریف دیگری نیز دارد؛ یکپارچگی و سیالیت بیش از پیش طرحها، فرآیندها، تجهیزات و سیستمهای تجاری که در راستای برآورده سازی نیازهای دایم التغییر مشتریان صورت میگیرد.
کسب و کار الکترونیک باعث میشود تا فرایندهای تجارت، روابط و داد و ستد جهانی گردد. محیط تجاری شرکت، ممکن است، شامل یک شبکه جهت دسترسی به سازمانهای عمومی یا شبکههایی که با محافظت خاص برای دسترسی افرادی خاص طراحی شده و یا حتی شبکه داخلی باشد که برای دسترسی افراد و کارمندان داخل شرکت طراحی شده است. کسب و کار الکترونیک تنها قرارداد یک صفحه شبکهای نیست. بلکه محیط مدلهای تجاری اعم از تجارت با کارمندان، مشتریان، تأمینکنندگان و شرکا است. (سرمد، ۱۳۸۲، ص۳)
گامی فراتر از کسب و کارهای الکترونیک مفهومی به نام کسب و کارهای الکترونیک پویا است. کسب و کارهای الکترونیک پویا در رابطه با این است که چگونه سازمانها میتوانند سیستمها را در سه بعد اینترانت، اکسترانت و اینترنت در یک حالت پویا، یکپارچه و منسجم کنند. کسب و کار الکترونیک پویا به آنها اجازه اصلاح سریع تر و ساده تر سیستمهای موجود در زمانی که فرآیندهای کسب و کار نیازمند تغییرات است را میدهد و تمرکز روی یکپارچگی و پیچیدگی زیر ساختاری روابط کسب و کار با کسب و کار، از طریق اهرم قرار دادن و قدرت نفوذ مزایای استانداردهای اینترنت و زیر ساختارهای عمومی برای ایجاد کاراییهای بهینه برای رشتههای کامپیوتری درون و بیرون سازمانی دارد. (اندرو و همکاران، ۲۰۰۶)
۲-۲ تفاوت کسب و کار الکترونیک و تجارت الکترونیک
توربان (۲۰۰۲) تجارت الکترونیکی را شامل خرید و فروش کالا، خدمات و اطلاعات از طریق ابزارهای الکترونیکی نظیر اینترنت میداند.
از نظر ریپورت و جاورسکی (۲۰۰۱) تجارت الکترونیکی عبارت است مبادله فناورانه بین بخشها (افراد یا سازمانها) و فعالیتهای الکترونیکی درون سازمانی و بین سازمانی که چنین مبادلاتی را تسهیل میکند.
« ونیستون کالاکاتا » (۲۰۰۵) تجارت الکترونیک را از چهار منظر زیر تعریف میکند:
۱) دیدگاه ارتباطی: تجارت الکترونیک ارایه دهنده اطلاعات، محصولات/ خدمات یا پرداختها از طریق خطوط تلفن، شبکههای رایانهای و یا هر وسیله الکترونیک دیگر است.
۲) دیدگاه فرآیند کسب و کار: تجارت الکترونیک کاربردی از فناوری در خودکار کردن معاملات تجاری و جریانهای کاری است.
۳) دیدگاه خدماتی: تجارت الکترونیک ابزاری است که علایق و خواستههای شرکتها، مشتریان و مدیریت را مخاطب قرار داده و اداره میکند، از هزینههای خدمات میکاهد، کیفیت کالاها را بهبود میبخشد و سرعت تحویل کالا را افزایش میدهد.
۴) دیدگاه برخط: تجارت الکترونیک ظرفیتی برای خرید و فروش محصولات و اطلاعات و همینطور سایر خدمات پیوسته بر تار جهان گستر را فراهم میسازد. واضح است که تجارت الکترونیک در بسیاری از زمینهها قابل توصیف است. اما شاید مفیدترین توصیف آن با تجارت ارتباط پیدا میکند.
جدول ۲-۱ سطوح پیاده سازی تجارت الکترونیک
(منبع توربان (۲۰۰۲)، صفحه ۷۰۴)
کسب و کار الکترونیک به مفهوم کلی شامل به کارگیری فناوریهای جدید برای برقراری ارتباطات زنجیرهای بین سازندگان، فروشندگان، عرضهکنندگان و به طور کلی ارایهدهندگان کالا و خدمات از یک سو و خریدار و مصرفکننده و یا به طور کلی مشتری از سوی دیگر است و نتیجه آن اتخاذ تصمیمهای بهتر، بهینه سازی کالا و خدمات، کاهش هزینهها و گشودن کانالهای جدید است. ولی تجارت الکترونیک به هر شکلی از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق میشود که در آن طرفین، بیشتر از طریق الکترونیکی با یکدیگر در تماس هستند تا از طریق نقل و انتقالات فیزیکی. به عبارت دیگر، تجارت الکترونیک زیربخشی از کسب و کار الکترونیک در سازمانها است، زیرا در کسب و کار الکترونیک، شکل الکترونیکی کلیه فرایندهای کسب و کار سازمان از قبیل تولید، تحقیق و توسعه امور اداری، مالی، مدیریت نیروی انسانی، پشتیبانی و تجارت مطرح است. در حالی که در تجارت الکترونیک تنها فرآیند تجارت سازمان به صورت الکترونیک یک جزء بنیادی از کسب و کار الکترونیک به حساب میآید.
دپارتمان تجارت و صنعت انگلستان (۲۰۰۳ ) تجارت الکترونیکی را چیزی بیش از یک فناوری میداند. این دپارتمان معتقد است تجارت الکترونیکی به نحوه نگرش شرکتهای تجاری به مشتری مربوط میشود. شرکتها در کسب و کار الکترونیکی از اینترنت و سایر ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی برای ارتقای عملکرد کسب و کار و حصول به موفقیت استفاده میکنند.
DTI معقتد است کسب و کار الکترونیکی با تجارت الکترونیکی تفاوت دارد. در حالی که تجارت الکترونیکی تعریف وسیع تری از فعالیتهای تجاری است که بصورت الکترونیکی انجام میشود اما کسب و کار الکترونیکی سطح بالاتری از یکپارچگی فناوریهای ارتباطی با فرآیندهای کسب وکار و کارهای مدیریتی است. مهمترین مسئله موفقیت در کسب و کار الکترونیکی درک این واقعیت است که مشتریان شما چگونه کار میکنند و چگونه کسب و کار خود را به سمت مشتری هدایت کنید.
توربان ( ۲۰۰۲) نیز کسب و کار الکترونیکی را معنایی عام تر از تجارت الکترونیکی میداند که شامل خرید و فروش الکترونیکی، خدمات مشتریان، مشارکتهای تجاری و مدیریت زنجیره تأمین میباشد.
نمودار ۲-۱ تعریف تجارت الکترونیکی و کسب و کار الکترونیکی
۲-۳ فلسفه شکلگیری کسب و کار الکترونیکی
بطور کلی عقیده بر این است که همگرایی بین روند توسعه اطلاعات و روند توسعه فناوری اطلاعات منجر به انقلابی تحت عنوان انقلاب ارتباطات شد. از طرف دیگر تحولات درآمد محور و هزینه محور (مزیت رقابتی) در تئوری سازمان و مدیریت، باعث ایجاد تضاد ارتباطات (ضعف ارتباطات ناشی از نگرشهای هزینه محور مزیت رقابتی و لزوم تقویت ارتباطات با مشتری ناشی از نگرشهای درآمد محور مزیت رقابتی) در این حوزه شد. در این راستا، حل تضاد مذکور با استفاده از انقلاب ارتباطات، شیوه جدیدی را برای روابط درون سازمانی و برون سازمانی شکل داد. این شیوه جدید ارتباطات، تحت عنوان تجارت الکترونیکی و کسب و کار الکترونیکی نام گرفت.
شکل ۲-۱ فلسفه شکلگیری کسب و کار الکترونیکی
۲-۴ تعریف مدل کسب و کار
ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ، ﻏالباً ﺑﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﻱ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪﻫﺎﻱ ﻣﺘﻔـﺎﻭﺕ ﮐـﺴﺐ ﻭﮐـﺎﺭ، ﻣﻌـﺎﻧﻲ ﻣﺘﻔـﺎﻭﺗﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷـت ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻧﻘﻴﺼﻪ ﺩﺭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺪﻝﻫﺎﻱ ﻧﻮﻳﻦ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮ ﺣﻮﺯﻩﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲﺷـﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳـﻦ ﺑـﺎﺭه ﺗﺤﻘﻴﻘـﺎﺕ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﻱ ﺁﮐﺎﺩﻣﻴﮏ ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺗﮑﺎء ﺍﻧﺪﮐﻲ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
مدل کسب و کار مشخص میکند که یک شرکت چگونه میتواند پول به دست بیاورد و به این منظور مشخص میکند، این شرکت در زنجیره ارزش در کجا قرار دارد. به بیان ساده مدل کسب و کار بین ورودیها و خروجیهای یک سازمان ارتباط برقرار میکند. مرکزیت قرار گرفتن مدل کسب و کار نشان از اهمیت آن دارد. بنابراین اگر میخواهیم بدانیم چگونه میتوان ورودیهای یک سازمان را به خروجیهای مناسب تبدیل نمود و یا چگونه میتوان خروجیهای یک سازمان را در جهت کنترل و نقشآفرینی ورودیهای سازمان به کار گرفت، باید مدل کسب و کار را به درستی طراحی نمود و آن را به درستی درک کرد. (امیررضا مهربان و همکاران، ۱۳۸۶)
تعاریف متعددی از مدلهای کسب و کار الکترونیک شده است. در جدول زیر برخی از مهمترین تعاریف ارائه شده آمده است. برخی از تعاریف، بیان کننده اهدافی هستند که یک مدل کسب و کار دنبال میکند برخی دیگر بر اجزای اصلی مدلهای کسب و کار و شاید به نوعی بر ارتباطات درونی این اجزاء، متمرکز شدهاند. جدول زیر برخی از پراستفادهترین تعاریف مدلهای کسب و کار را نشان میدهد.
جدول ۲-۲ تعاریف مدلهای کسب و کار الکترونیکی
۲-۵ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻭ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ
ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ ﺭﺍﻳﺞ ﺷﺪ. ﺩﺭﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﺎ ﺩﻗـﺖ ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﺷﻮﺩ، ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﻬﺎﻱ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺳﺎﺯﻧﺪ. ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ، ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﮐﻨﻨﺪ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺳﺎﺯﻱ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻣﺰﺍﻳﺎﻱ ﻣﺪﻝ ﻛﺴﺐ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺍﻟﻜﺘﺮﻭﻧﻴﻚ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ:
۱. ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﻣﺪﻟﺴﺎﺯﻱ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻳﺎ ﻳﮏ ﻫﺴﺘﻲ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﮏ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣـﺮﺗﺒﻂ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺣﻮﺯﻩ ﻣﻌﻴﻦ ﻭ ﺩﺭﮎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﻲﮐﻨﺪ.
۲. ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺪﻟﻬﺎﻱ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﻓﺮﻣﻮﻟﻪ ﺷﺪﻩ، ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﮐﻤﮏ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﮐـﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳـﮏ ﮐـﺴﺐ ﻭ ﮐـﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﺫﻳﻨﻔﻌﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ.
۳. ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺪﻟﻬﺎﻱ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﮏ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺗﻐﻴﻴـﺮ ﻭ ﺗﺤـﻮﻝ ﻋﻤـﻞ ﻣﻲﮐﻨـﺪ. ﻃﺮﺍﺣﺎﻥ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﻳﮏ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ.
۴. ﻳﮏ ﻣﺪﻝ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﻓﺮﻣﻮﻟﻪ ﺷﺪﻩ، ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﮕﺮﺵ “ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﻣﺘﻮﺍﺯﻥ” ﺑﻪ ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﺷﺎﺧـﺼﻬﺎﻳﻲ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﺭﺯﻳـﺎﺑﻲ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ.
۵. ﻣﺪﻟﻬﺎﻱ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﮐﻤﮏ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴـﮏ ﺭﺍ ﺷـﺒﻴﻪ ﺳـﺎﺯﻱ ﻛﻨﻨـﺪ ﻭ ﺑـﻪ ﺍﻳـﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺭﻭﺷﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻳﺴﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ.