شکل گیری سبک اسناد
دو سال اول زندگی، زمان خروج از درماندگی است. نوزاد موجودی کاملاً ناتوان و بیاراده است. همین که گریه میکند مادر به سراغ او میآید، ولی او بر زمان آمدن مادر کنترلی ندارد. در سه ماهه اول زندگی بازوها و پاهایش را با اینکه حرکات اساسی ندارند کنترل میکند و خیلی زود حرکت بازوها و بعد گریه کردن اختیاری میشود. این زمانی است که نوزاد متوجه میشود هر زمان که مادرش را بخواهد باید گریه کند. اولین و دومین سال زندگی به کنترل فردی، راه رفتن و صحبت کردن سپری میگردد. در این دو سال برای ایجاد تواناییهای مختلف تلاش فراوان صرف می شود. نوپایان به موانع لگد میزنند و اگر تلاش آن ها بیهوده باشد اصرار میورزند و خوشبختانه زود درمانده نمیشوند. در سنین پیش از دبستان، اعمال سلطه جویانه، به منزله مخزنی است که خوشبینی کودکان در آن شکل میگیرد. زمانی که کودکان وارد مدرسه میشوند، روش ها و شیوه های پرورش فرزندان خوشبین، به جای اعمال سلطهجویانه، به نحوه تفکر کودکان ربط پیدا میکند. به خصوص در مواقعی که آنها شکست بخورند. در سنین مدرسه، کودکان سعی میکنند تا از علل وقایع آگاه شوند. آنها درباره موفقیتها و شکستهای خود و در خصوص اینکه چه میتوانند بکنند تا شکست را به موفقیت تبدیل سازند، نظریههایی در ذهن خود میپرورانند. این نظریهها، مبنای خوشبینی اساسی یا بدبینی اساسی (سبک اسناد) را در آنها تشکیل میدهد. با فرارسیدن بلوغ، دیدگاه نوجوان درباره جهان، شکل قطعی تری به خود می گیرد (سلیگمن، 2005). از نظر سلیگمن، بدبینی شباهت زیادی به درماندگی آموخته شده و مکان کنترل[1] بیرونی دارد. خوشبینی هم به خوداثرگذاری و مکان کنترل درونی شباهت دارد (گلستانی بخت، 1386).
سلیگمن(2005) خوشبینی را به جای یک صفت شخصیتی گسترده، به عنوان نوعی سبک اسناددر نظر می گیرد. از این دیدگاه افراد خوشبین، رویدادها یا تجربههای منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی مانند اوضاع و احوال حاکم، تبیین میکنند. برعکس، افراد بدبین رویدادها یا تجربههای منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل درونی، پایدار و فراگیر مثل شکست شخصی، تبیین میکنند. خوش بین ها شکست را چیزی میبینند که میتوانند آن را تغییر دهند و بنابراین میتوانند در نوبت بعدی موفق شوند. به همین خاطر این افراد عموماً با نشاط و پرانرژی هستند. افراد بدبین خود را به خاطر اتفاقات بد سرزنش میکنند و اتفاقات خوب را صرفاً پای شانس و اقبال میگذارند. این مسأله موجب میشود که احساس ضعف و بیکفایتی را تجربه کنند. بیتردید سبک اسناد، بر نحوه پاسخدهی افراد در موقعیت های مختلف زندگی تأثیرات آشکاری باقی میگذارد. از نظر سلیگمن خوشبینی مجموعهای از مهارتهای آموخته شده است. این مهارتها هرگاه آموخته شوند، پایداری نشان میدهند و ادامه مییابند، زیرا استفاده و تکرار آنها برای فرد بسیار خوشایند است و واقعیات خارجی هم معمولاً با افراد همراهی میکنند (گلستانی بخت، 1386).
[1]. locus of control